نامه فریدون گیلانی و سایت جوانان ... از آن دست مسائلی است که همواره در برخورد با وسایل وعادات مدرن از جانب شیفتگی های روستایی با روح موذی و محلی اش انتظار می رود . مجسم کنید کسی که همواره در میان محلش محدود وشناخته شده وزیر نظر افکار عمومی بوده است و ادای جمعی در میاورده است یک باره با« اندیویدیو آلیسم » ودنیای اینترنت و مخفی کاری آشنا میشود محصول آن چه خواهد بود . از این دست کارها در دنیای اینترنت زیاد است . مثال بی تربیتی اما گویایش عمله و مینی ژوپ است .سایت مثل mosol را یادتان هست مدام لینکش برای ما فرستاده میشد . مثال دیگر« رضا ملک بود» که خودرا از مقامات امنیتی معرفی میکرد. معنای اندیویدیوآلیسم برای اینها یعنی هرچه می خواهی بگو و بکن ومسولیت در قبال آن نپذیر پس نامهای کشکی با افکار وروحیاتی عقب مانده وکشکی تر از آن به صحنه می آیند ودر دنیای مجازی به حیات خود ادامه میدهند . ابعاد وسیعی از محدودیت، عدم جسارت و بی مسولیتی در قبال اعمال وگفتار خویش که همه از دنیای محدود وعقب مانده تراوش کرده است واطفای هیجانات روحی موذی وپرخاشگر است که زهر خود راروی جماعت خالی میکند وسطل آشغالی را که جرات حتی نشان دادنش را ندارد روی سر کسی خالی میکند و در کناره موذیانه می خندد . با این روح آشنا هستیم گاه سر یک سفره با آن ناهار خورده ایم وشاید با اوسرود انترناسیونال خوانده ایم .غم انگیز است ! نه؟ این روح موذی کفش هایش را در دنیای واقعی دم در حیاط در می آورد و«ساده» می نماید . اما پیچیده است نوعی پیچیدگی که تنها بخاطر رد گم کردن پیچیده شده است وگرنه وقتی این پیچیدگی را طی کنی همان از مطبخ به موال رسیده ای . نثر وادبیات این روح موذی هم درست مثل افکار خرافاتی اش بیهوده پیچیده وگاه حماسی است . انقدر مثال برای این مسئله در ذهنم هست که حتی میتوانم از نامه های معمولیشان برای این روح پرخاشگر وترسیده ولاجرم موذی وخودخواه ومتفرعن صد ها مثال بیاورم . خیال پردازی های این روح موذی منشا تمام توصیف و توضیحات خرافی در باره افراد ووقایع است . عرض و طول محدود این شناخت که مولود دنیای بسته روستا و قبیله است در سبک کار و تصورات این روح موذی موج میزند .تصوراتی که از یکسو به جن وپری و رمل و اصطرلاب واز سوی دیگر به رستم واسفندیار و امیر ارسلان نامدار میرسد. سبک کارش دو رو و گدامنش و تنگ نظر وعوامفریب و مرثیه سرا است . ما با این هستی که هستی اش را مدیون گریز از پیشگاه تاریخ است روبرو هستیم . پدیده ای که میزان معینی به اعتماد وسادگی روابط لطمه میزند و صمیمیت راغیر ممکن می کند ، فضا را مسموم می کند وبا خود به عقب میکشد و از این لحاظ کیف معینی می برد . سایت این افراد هر چه باشد از این روح تغذیه میکند.
جدی گرفتن آنها موجب بقای آنها ست . به آنها نباید خوراک داد تا تلف شوند . به ریششان باید خندید وازشان فاصله گرفت. اینها احساس من بود وقتی سایت مثل یا نامه های رضا ملک یا سایت جوانان ..و. را خواندم . آدم های پشت این سایتها هستند که واقعیت ولایه های عمیقتر وجود خودرا بی ترس ومانع عیان می کنند .
سعید سهرابی 060518