کشتار مردم فلوجه

                                       و   

                             نقش شرکتهای رسانه ای

  

                                                                                                                                                                                             رحیم عابدین زاده  

azad@mail15.com                                              

                                      31  دسامبر 2004               

 

 

"ما سگهای جهنمی را رها خواهیم کرد، ما ...... خواهیم کرد. انها حتی نمی دانند  چه چیزی در انتظارشان است. اگر افراد غیر نظامی در فلوجه وجود داشته باشند، به اشتباه دراین زمان ومکان قرار گرفته اند" ( بخشی از مصاحبه گروهبان نیروی دریایی امریکا سام مورتیمر، کانال 4 اخبار لندن، 8 نوامبر2004 )

 " آقایان بخاطر بسپارید که دشمن دوست ندارد چهره خود را نشان دهد........ اما دشمن در واقع چهره ای دارد. اسم او شیطان است، او در فلوجاست و مصمما میرویم تا نابودش کنیم"(بخشی از مصاحبه سرهنگ برندل یکی از فرمانده های گردان 1 از دسته 8 نیروی دریایی امریکا قبل از حمله به فلوجه)

 

  از نظرجغرافیایی و موقعیت سوق الجیشی می توان عراق را با الجزیره مقایسه نمود. شاید مقایسه عراق با وییتنام نادرست باشد جراکه نه عراق وییتنام  است ونه  سال 2004 هم 1965 و همچنین عراق از نظر جغرافیایی فاقد جنگلهای مرطوب وییتنام می باشد. اما در حقیقت موقعیت سوق الجیشی و جغرافیایی یک منطفه  فقط می تواند شیوه مبارزه و نه نیروی محرکه ای که موتورمبارزه را به حرکت در می اورد را تعیین نماید. جنگ ازادی بخش مردم وییتنام بر علیه نیروهای اشغالگر ژاپنی و فرانسوی وامریکایی و  با قربانی دادن حدرد 3 میلیون انسان شریف و تعداد بی شماری از مردم شرافتمند لایوسی و کامبوجیایی توانست بخشی ازرویاهای طلایی امپریالیست ها را نقش بر اب کرده و پوزه امریکا را بخاک مالیده و لا اقل برای مدت کوتاهی اراده سیاسی امریکا را برای استثمار هر چه بیشتر مردم فقیر جهان در هم بکوبد. شکست جنگ در وییتنام بزرگترین شکست امپریالیسم بعد از جنگ جهانی دوم بود. این جنگ یک واقعیت مسلم را بخوبی اشکار نمود و ان اینکه نتیجه پایانی جنگ را نه سیستم های پیشرفته نظامی که اراده قوی مردم  در یک جنگ عادلانه تعیین می کند. مثال دیگری بزنیم حمله هیتلر به شوروی هم در همین راستا بود. هیتلر با مجهزترین و پیشرفته ترین سیستم نظامی خود به کشور شوروی که به خیالش از نظرنظامی عقب افتاده بود حمله و این کشور را اشغال نمود. ولی اراده محکم مردم شوروی بار دیگر ثابت نمود که سیستم پیشرفته نظامی قادر نیست که اراده محکم مردمی که در برابر اشغالگری و چپاول ایستاده اندرا در هم شکند.

بعد از شکست فاحش امریکا در جنگ وییتنام سیاستمداران امریکایی همراه با محققان اجیر شده شان  و با درس گیری از دستگاه تبلیغاتی هییتلری باین نتیجه رسیدند که برای پیروزی در جنگ های آینده می باید افکار عمومی را محار نموده و تا انجا که امکان دارد باید افکار عمومی جهان را ار خرابی ها و کشتار مردم بدور نگه داشته و جلوی درز کردن اخبار کشتار مردم بی دفاع را تا ان جا که امکان دارد گرفت. لذا از همان شروع حمله نظامی به عراق نهایت سعی خود را برای محار و سانسوراخبارو جلوگیری از درز فیلمهایی از صحنه های دلخراش جنگ و کشتار مردم بی دفاع  به صفحه ی تلویزیونها نمود. انها قبل از شروع جنگ برای محار و سانسور هر چه بیشتر و کانالیزه کردن اخبار وسرپوش گذاشتن روی جنایات جنگی باین نتیجه رسیدند که اخبار و فیلمهای خبرنکاران بایستی قبل ازپخش از صافی پنتاگون بگذرد. بهمین خاطر مقوله خبرنگاران همراه را اختراع نمودند، از انجاییکه شرکتهای رسانه ای دنبال سود هر چه بیشتر اند ، تن به این طرح اسارتبار دادند و بدین طریق بار دیگر رسمآ سانسور دولتی را قبول نمودند و حاضر شدند که اخبار جنگ را نه آنطور که اتفاق می افتد بلکه آنگونه که پبتاگون و نیروهای ارتش صلاح می دانند به مردم جهان تحت عنوان اخبار جنگ مخابره نمایند. ودر این راستا تعداد زیادی خبرنگار که حاضر به تن دادن به این ننگ نبودند توسط نیروهای امریکایی یا هنگام فیملبرداری کشته شدند و یا مقر آنها عمدا  بمب باران شد و یا انها را دستگیر و فیلمهای تهیه شده انها را نگه داشتند که مبادا جنایاتشان برملا گردد.  

 همگی شاهد بودیم که چگونه شرکتهای رسانه ای چه در هنگام حمله  نظامی عراق و چه در تمام مدت اشغال این کشور، در تمام موارد نظرات و دروغهای پنتاگون را بعنوان اخبار و واقعییت بخورد مردم جهان دادند و می دهند و  جنگ و کشتار مردم بی دفاع عراق را در حد بازیهای کامپیوتری تقلیل دادند.  برخورد شرکتهای رسانه ای و شاید هم بهتر باشد که بگوییم تمامی رسانه های گروهی غربی (هر جند که اطلاق این نام در شرایط فعلی که رسانه ها در ان بسر می برند نادرست است)، چه از نوع دولتی و چه از قماش خصوصی به قلع و قمع مردم بی دفاع فلوجه و تخریب کامل این شهرتوسط نیروهای نظامی  امریکا شایان اهمییت است. بی شک می توان گفت که تمامی اخبار و گزارشات مخابره شده یک  جانبه و در بیشتر موارد کاملآ با واقعییت فرسنگها فاصله داشته است. آرتش امریکا شهر فلوجه را با خاک یکسان نموده ولی تا امروزاز نشان دادن حتی یک صحنه از خرابی های ایجاد شده توسط نیروهای امریکایی در صحفه های تلویزیونهای جهان خبری نیست. حدود 250000 نفر (طبق امارهای پنتاگون ان هم  برای سرپوش گذاشتن روی تعداد دقیق کشته شده گان مردم عادی) از مردم فلوجه در بدترین شرایط در شهرکها و دهات اطراف این شهر بدون کوچکترین امکاناتی در وضعیتی اسفباربسر می برند و تا بحال چندین و چند بار بخاطر وضعیت نابسامان خود تظاهرات کرده اند ولی شرکتهای رسانه ای و از جمله سران کشورهای اروپایی که بدروغ خود را ناجی حقوق بشر می دانند حتی یک ثانیه ازوقت خود را باین همه جنایات اختصاص نداده اند، جراکه عاملین این فجایع این بار نه یک کشور افریقایی، اسیایی و.. مخالف سیاستهای بازار ازاد چپاول و استثمار که خود رییس و سردمدار قافله استعمار و استثمار جدید است.     

 در حمله ماه آوریل 2004 به شهر فلوجه هر چند که پنتاگون سعی در کانالیزه اخبارجنگ نمود ولی بنا به دلایل مختلف از جمله وجود  و حضورخبرگزاریهای عربی مثل الجریره در شهر فلوجه ، اعلام نمودن تعداد دقیق زخمیها و کشته شدگان غیر نظامی توسط بیمارستان و مخابره کشتار حدود 600 نفر از مردم بی دفاع این شهر و بر انگیخته شدن افکار عمومی، امریکا را وادار نمود که طعم تلخ شکست را یک بار دیگر مزه نماید. لذا در حمله اخیر به  این شهر امریکا تاکتیک جدیدی را برای سر پوش گذاشتن هر چه بیشتربر جنایات و قلع و قمع مردم اتخاذ نمود. نیویورک تایمز چندین روز قبل از حمله نظامی امریکا به شهر فلوجه از قول یک مقام عالی رتبه امریکایی می نویسد: " بیمارستان عمومی فلوجه مرکزو منشاه تبلیغات ضد امریکایست" (1) و در رابظه با الجزیره و العربیه رامزفلد در جواب سوالی در مورد گزارش از کشتار مردم عادی به دست نیروهای امریکایی توسط الجزیره چنین می گوید: " عمل تباهکارانه الجزیره نادرست و غیر قابل عفو است......" (2). درحمله اخیر به این شهر امریکابرای جلوگیری از تکرارشکست دوباره،  می بایستی هر دوی این مزاحمین  را از سر راه خود بر دارد. بیمارستان منبع "تبلغات ضد امریکایی"  را در دقایق اول حمله، تحت عنوان و به بهانه این که مقر شورشیان است، اشغال نمودند و بدین طریق خودرا  از شر اعلام تعداد زخمیها و کشته شدن غیر نظامیان خلاص نمودند و خبرنگاران همراه هم همگی و یک صدا نظرات و تاکتیک جدید  پبتاگون را به عنوان حقیقت به مردم جهان مخابره نمودند. صدای مزاحم دیگر،  الجزیره یا به قول رامزفلد "تباهکار"  را چند روز قبل از حمله از بین بردند. دولت دست نشانده علوی بنا به دستور ارباب خود،  چند روز قبل از حمله، وجود  الجزیره در عراق  را غیرقانونی اعلام نمود و  تمامی دفاتر الجزیره را در عراق بست. راستی جالب توجه است که در دوران حکومت دیکتاتوری صدام حسین  الجزیره در عراق فعال بود. هفته قبل از شروع حمله، بمبی در دفترالعربیه مزاحم دیگر در بغداد منفجر می شود، جالب این است که هیچ کس هم مسولیت این انفجار را بعهده نگرفت. بعد از حمله به شهر فلوجه علوی طی اطلاعیه ای از کلیه مطبوعات عراق می خواهد که باید هر روز نظرات دولت را در مورد فلوجه پخش کنند و باید ازاشاره به تلفات غیر نظامی خود داری کنند در همان اطلاعیه مجازات  سرپیچی ازاین قوانین گوشزد شده است. بهر حال این بار سران ارتش امریکا برای محار و سانسور کامل اخبار تدابیر خیلی حساب شده ای را از پیش برنامه ریزی کرده بودند. این خود نشانگر گوشه کوجکی از جامعه ی نمونه ای است که سردمداران امریکا به مردم عراق و منطقه  نوید میدهند.              

در این مقاله سعی می شود که  مروری هر چند کوتا و اجمالی بر نوشته ها و یا بیانات بعضی از رسانه ها کنیم تا معلوم شود که ادعاهای بی طرف بودن آنها تا چه اندازه با واقعیت فاصله داشته و دارد.  ترفند جالبی که شرکتهای رسانه ای ازآغاز حمله به فلوجه بکار بردند این بود که دولت دست نشانده امریکا را در عراق بعنوان دولت رسمی و مورد قبول مردم عراق جا زدند تا چنان وانمود نمایند که این دولت عراق و نه امریکاست که مردم فلوجه را قلع وقمع می کند.طبق گزارش میدیا ان لاین؛  تلویریون کانال 1 بی بی سی در ساعت 1 بعد ازظهر روز 8 نوامبر از قول خبرنگار خود در عراق چنین گزارش می دهد:

" نخست وزیر عراق علوی امروز به نیروهای امریکایی در عراق اختیار تام داد که فلوجه را از  نیروهای تروریست پاک کنند"  (3).  بی بی سی عملآ و عامدآ به بینندگان خود دروغ می گوید چرا که اولآ علوی نخست وزیر مردم عراق نیست بلکه مهره ای منتخب و سرسپرده سازمان سیاست. کسی است که خود می گوید که "افتخار می کنم که با سارمان سیا همکاری داشتم" و در ثانی این علوی نیست که به نیروهای امریکایی که جای خود دارد و یا حتی نیروهای عراقی دستور حمله را بدهد. ایشان ادامه می دهد که: "  نخست وزیرموفت عراق علوی گفت که ما به زودی فلوجه را از تروریستها پاک خواهیم کرد، ما دنبال تروریستها هستیم، ما دنبال هیچ کس نیستیم. همه مردم عراق بخصوص مردم فلوجه از ما می خواهند که قانون را در فلوجه بر قرار کنیم". واقعآ بی بی سی در راه خدمت به اربابان خود سنگ تمام می گزارد و چنان وانمود می نماید که این مردم عراق و رهبرشان اقای علوی است که دوست دارند که به فلوجه حمله کنند. یکی دیگر از خبرنگاران بی بی سی پوول وود که تحت عنوان "حبرنگاران همراه"  با نیروهای دریایی امریکاست ضمن نشان دادن فیلم اشغال بیمارستان بزرگ فلوجه  اعلام می کند که: " نیروهای شورشی در اینجا بدون هیچ مقاومتی و بدون شلیک حتی یک گلوله تسلیم شدند"(4). جلوه دادن اشغال بیمارستان که خود بر علیه همه موازین بین الملی است بعنوان مقر نظامی خود نشان دهنده شیوه برخورد شرکتهای رسانه ای به وقایع است. واقعییت این است که بیمارستان تنها مکانی است که می توانست عمق هر چه بیشتر جنایات جنگی نیروهای امریکایی را با اعلام تعداد کشته ها و زخمیهای غیر نظامی بر ملا نماید بهمین خاطر بیمارستان اولین مکانی است که مورد حمله قرار می گیرد وخبرنگاران همراه، شرکتهای رسانه ای هم با دو پهلو خبر دادن اشغال بیمارستان نهایت سعی خود را می کنند که علت اصلی این اشغال که همانا سر پوش گذاشتن روی تعداد کشته ها و زخمیهای غیر نظامی است ا از انظار عمومی جهان با وارونه جلوه دادن واقعییت بدور نگه دارند. چراکه همین بیمارستان در حمله اول نیروهای امریکایی به فلوجه بود که هر روزه تعداد کشته و زخمیهای غیر نظامی را اعلام می نمود و همان خود خاری در چشم اشغالگران بود لذا این مکان را باید اشغال و تعطیل نمود تا اخبار جنایات از انظار عمومی بدور بماند. ژنرال تامی فرانک فرمانده نیروهای نظامی امریکا در عراق در جواب سؤالی در مورد تعداد کشته های غیر نظامی عراقی می گوید: " کار ما شمارش کشته ها نیست"، خوب معلوم است زمانی که شمارش کشته های غیر نظامی به مذاق سردمداران امریکایی خوش نباشد هر کس و یا هر مقامی که دست به شمارش بزند و هر کس و مقامی که آنها را گزارش کند از جانب این آقایان "مرکز تبلغات ضد امریکایی" و یا "تباهکار"  قلمداد میشود وپر واضح ست که این گونه افراد و یا مقامی که دست به این اقدامات  بزنند بایستی که مجازات شوند.

سایت اینترنتی رادیو 4 بی بی سی در تاریخ 11 نوامبر 2004 در گزارشی تحت عنوان "حل مشکل در فلوجه" از قول گزارشگر خود (یکی از خبرنگاران همراه) ، چنین می نویسد: " ......... صدای اتشبار اتوماتیک نیروهای امریکایی در حال پیشروی به سوی دروازه شهر فلوجه، همراه با صدای جنگنده های هوایی در تمام طول شب درفضای شهر ادامه داشت" (5)  گزارشگر بی بی سی از بردن اسم بمباران خودداری می کند و  در تمام این گزارش حتی یک مورد هم پیدا نمی شودکه  اسمی از بمباران اورده شود. براستی باید از این گزارشگر سؤال نمود که جنگنده های امریکا تا صبح چرا در حرکت بودند مگر کاری بجز بمباران این شهر انجام می دادند؟ شاید هم  در آن وقت شب قصد هوا خوری ویا سیر و سیاحت داشتند. گرارش ادامه می دهد: " آنها (نیروهای امریکایی) با یک پیروزی برق آسا در تمام عراق، بطور سریع دست بکار بازسازی ملی و بر قراری صلح شدند" (6)  واقعا که کلمات و مفاهیم معانی خود را کاملا از دست داده اند و گر نه چگونه ممکن است فردی متعلق به این  کره خاکی بوده، و اشغال نظامی عراق، و کشتار حدود 100 هزار نفر مردم بی گناه را بر قراری صلح قلمداد کند و از بین بردن شهرهای عراق توسط بمبهای امریکایی و متحدانش را بازسازی ملی بخواند. گزارشگر رادیو 4 بی بی سی از حول حلیم درته دیگ سقوط کرده و یا بهتر بگویم کاسه از آش داغتر شده و فراموش کرده که مدتها پیش  سردمداران کاخ سفید اعلام نمودند که قصد بازسازی ملی عراق را ندارند. واشنگتن پست درتاریخ  25 سپتامبر 2003 از قول دونالد رامزفلد می نویسد: " قصد ما در عراق بارسازی ملی نیست – ماموریت ما کمک کردن به عراقی هاست تا خود بتوانند مملکت خود را بازسازی نمایند". ولی خبرنگار"بی طرف"  بی بی سی نهایت سعی را می کند تا بدین طریق بتواند روی جنایات ارتش امریکا و متحدانش از جمله انگلستان در عراق  سرپوش بگذارد و کشتار مردم و خرابیهای ایجاد شده را زیر پوشش "بازسازی ملی" مدفون نماید.  ایا براستی  می شود اسم این را گزارشی بی طرفانه گذاشت؟ در جای دیگر گزارش امده است که: " راکت های شورشیان در چند مورد در طول روز، نیروهای دریایی را درمقرپیشروی ما مجبور به تلاش برای پیدا نمودن پناهکاه می کند"  این است نتیجه سرمایه گزاری پنتاگون روی خبرنگاران همراه، چنانکه ملاحظه شد ایشان ازلفظ "مقر پیشروی ما" استفاده می کند و بدین طریق خود را جزیی از نیروهای ارتش قلمداد می کند و یا اینکه نیروهای ارتش امریکا را خودی قلمداد می کند و پر واضح است که گزارش تهیه شده  تا آنجا که امکان داشته باشد بایستی که روی جنایات نیروهای خودی سرپوش بگذارد . از این گذشته ایشان چنان وانمود می کند که این شورشیان هستند که مرتب برای سربازان "حافظ صلح" امریکا ایجاد مزاحمت می کنند طوری که انها برای نجات جان خود باید دنبال پناهگاه بگردند. گزارش حتی یک کلمه در مورد استفاده بمبهای ممنوعه ناپالم و هسته ای (اورانیم ضعیف شده) و خرابیهای حاصل ار آنها توسط نیروهای ارتش امریکا بمیان نمی اورد تاره چنان وانمودمی کند که نیروهای دریایی امریکا تمام وقت خود را باید صرف نجات جان خود از دست شورشیان کنند. واقعا که بی بی سی  در "بی طرفی" سنگ تمام گذاشته است و برای سرپوش گذاشتن روی جنایات ارتش امریکا در فلوجه حاضر است که حقیقت را برای جند صباحی هم که شده زیر گزارشاتی این جنین مدفون نماید. یاد آوری کنم که نقش بی بی سی درپخش دروغهای سردمدارن کاخ سفید و دولت انگلستان در مورد سلاحهای کشتار جمعی عراق و زمینه سازی جنگ از این مخربتر و افتصاح تر بود.

پوول وودز گزارشگر بی بی سی همراه گردان 1 از دسته 8 نیروی دریایی امریکا در مقاله ای تحت عنوان "شکار شیطان در جهنم فلوجه"  در سایت اینترنتی بی بی سی در تایخ 15 دسامبر 2004 ضمن بر شمردن رشادتهای بسیار و مشکلات عدیده نیروهای امریکا از جمله می نویسد: " سربازهای نیروی دریایی به آن قصر آپاچی می گویند، چرا که هر طرف نظر بیندازی صدای گلوله ای که ما را هدف دارد شنیده می شود". او ادامه می دهد: " من با حالتی عصبی از سرهنگ برندل سؤال کردم،سرهنگ وضعیت ما  چگونه است؟ سرهنگ جواب داد خوب است. دشمن با پای خود به طرف ما می آید و ما آنها را نابود می کنیم"  پوول وودز مقاله خود را با این جمله به پایان می برد: "سربازان نیروی دریایی تعداد بی شماری جسد که در بیشتر مواقع توسط سگهای ولگرد تکه پاره شده بودند در خیابانهای اطراف مشاهده کردند -  اما همه اجساد حتی این کودک 10ساله "جنکجو" متعلق به شورشیان هستند". ملاحظه کنید حتی این خبرنگار بی بی سی هم در نهایت  "بی طرفی" نیروهای ارتش امریکا را خودی قلمداد می کند پر واضح است که در این صورت بایستی دیدن اجساد بی شمار را اینطور گرارش نماید. اول می نویسد که سربازان نیروی دریایی تعداد زیادی جسد دیدند که سگهای ولگرد آنها را تکه پاره کرده بودند ولی متوجه می شود که امکان دارد این خبرجنایات نیروهای خودی را برملا نماید لذا فورا و این بار از قول خود می نویسد که "اما همه اجساد حتی این کودک 10 ساله و با اضافه نمودن پسوند"جنگجو" به آن متعلق به شورشیان هستند. واقعا که خبرنگار بی بی سی بی طرفی خود و اربابان خود را بنحو احسن نشان می دهد.      

لوییس آربور رییس حقوق بشر سازمان ملل در رابطه با نقض تمامی قوانین بین المللی توسط ارتش امریکا درفلوجه  می گوید : " نقض کلیه قوانین انسانی و حقوق بین الملل، کشتار عمدی مردم عادی، حمله و استفاده بی اندازه نظامی، و کشتار افراد زخمی ..... می باید  مورد تحقیق قرار بگیرد" و در رابطه با حمله نظامی ارتش امریکا به بیمارستان فلوجه و تسخیر آن توسط نیروهای امریکایی پرفسور مارجوری کوهن استاد حقوق دانشکده حقوق توماس جفرسون، می گوید:" حمله و اشغال بیمارستان عمومی شهر فلوجه توسط  نیروهای ارتش امریکا در دقایق اولیه اشغال این شهر و ممنوعیت و اجازه ندادن به پزشکان و امبولانس برای وارد شدن به مرکز شهر برای کمک رسانی به زخمیها چیزی جز نقض آشکار کنوانسیون ژنو نیست". ولی شرکتهای رسانه ای در راستای خدمت به جنگ افروزان کاخ سفید سعی در وارونه جلوه دادن  واقعیت  دارند. براستی حمله  و بمباران و ویران نمودن شهر فلوجه توسط ارتش امریکا را فقط می توان با حمله ارتش نازی و بمباران شهر ورشو در سال 1939 و یا شهر رتردام در ماه مه 1940 مقایسه نمود مع الوصف شرکتهای رسانه ای در برابر این همه اقدامات ضد انسانی مهر سکوت بر لب می زنند.    

شرکتهای رسانه ای امریکایی و غربی طبق روال هنیشگی با تمام قوا  تا آنجا که توانستند چه در تلویزیونها و چه در روزنامه ها،  واقعییتها را وارونه جلوه دادند و می دهند بطوری که می توان گفت که حتی یک مورد هم در روزنامه های بزرگ امریکایی دیده نمی شود که بر علیه کشتار مردم و تخریب کامل فلوجه اعتراضی صورت گرفته باشد. متاسفانه رسانه های دیگر کشورها همگی خبرهای خود را از روی اخبار و گزارشات شرکتهای رسانه ای امریکایی رونویسی می کنند. متاسفانه یک جانبه نگری، وارونه جلوه دادن وقایع در رسانه های غربی  در رابطه با فلوجه ، عراق، فلسطین و غیره تبدیل به یک ترند و شیوه کاری شده است.  بگذار با هم بعضی از روزنامه های امریکایی را هر چند اجمالی مرور  کنیم.    

 رولف پتر در روزنامه نیویورک پست آقای روپرت مردوک صاحب امپراتوری نیوزکورپریشن و صاحب تلویزیون فوکس در مقاله ای سران ارتش امریکا را نصیحت کرده و  می نویسد: "..... طاعون فناتیسم را نه  بخاطر ثابت نمودن این امر به مردم عراق که ما اجازه نمی دهیم که تروریستها آنها را به اسارت در آورند باید از بین ببریم  ، بلکه ما  باید بطور خیلی واضح نشان دهیم که هیچ نیرویی  قادر نیست که  ارتش امریکا را بترساند یا شکست دهد. ما باید هزینه آن را  قبول کنیم حتی اگر منجر به  گسترش خرابیهای زیاد گردد (تاکید از من) (7) . روزنامه باصطلاح لیبرال  دتروید فری پرس پا را از این هم فراتر گذاشته و می نویسد که : " ....   کمر شورشیان را باید شکست... اگر هزاران نفر از آنها در فلوجه کشته شوند، نیروهای شورشی دردیگر نقاط عراق درس خواهند گرفت و به این نتیجه می رسند که مقاومت هیچ فایده ای ندارد...." (8). شرکتهای رسانه ای بجای آگاه گری در مورد جتایات ارتش امریکا خود بی شرمانه زمینه چینی در عادی جلوه دادن تنبیه دسته جمعی و کشتارمردم فلوجه  در اذهان عمومی می کنند. بجای این که رسانه ها نقش روشنگری داشته و سعی در بازگو نمودن حقایق داشته باشند خود پرچم دار معرکه شده و به نیروهای نظامی توصیه می کنند که به اشغال و خرابی شهر " حتی اگرمنجر به گسترش خرابیهای زیاد گردد" ادامه دهند. در نظر داشته باشیم که این ها ار طرف رسانه هایی بیان می شوند که ادعای مستقل بودن و ...را  دارند. به جرات می توانم بگویم که در هیچکدام از تلویزیونها و یا روزنامه های مهم کشورهای  اصطلاحا دمکراتیک و طرفدار حقوق بشر حتی یک مورد در رابطه با محکومیت حمله نیروهای امریکایی به فلوجه و کشتار مردم بی گناه دیده نمی شود. همه این رسانه ها چه از نوع دولتی، و یا خصوصی یک دل و یک زبان هر آنچه از طرف سردمداران پنتاگون، سیا و .... بیان شد و می شود را بدون حتی کوچکترین تردیدی بعنوان خبر موثق به جهانیان مخابره کرده و می کنند. خوراک تبلیغاتی شبانه روزی این ها در نمام مدت قبل از حمله این بود که فلوجه مقر تروریست اردنی الزرقاوی و دیگر تروریستهای خارجی است ولی بعد از حمله و تخریب این شهر حتی به خود این اجازه را نمی دهند که به بیننده گان و یا شنونده گان خود توضیح دهند که چرا از زرقاوی و یا نیروهای خارجی اثری در بین نیست؟ شرکتهای رسانه ای در رابطه با فلوجه،هم  دقیقا همان سیاست و تبلیغاتی که در باره سلاحهای کشتار جمعی عراق با پخش و مخابره  دروغهای سران امریکا و انگلستان بعنوان حقیقت بکار بردند را  بی شرمانه به پیش برده و می برند بهر حال به اصل مطلب برگردیم.

روزنامه لیبرال نیویورک تایمز در سرمقاله ای بدون کوچکترین برخورد و یا زیر سؤال بردن پایه های حمله به فلوجه فقط نگران این است  که حمله به فلوجه ممکن است که به دیگر نقاط سنی نشین سرایت کرده و لذا باعث تخریب انتخابات ماه ژانویه شود که در این صورت خیلی گران تمام خواهد شد. او می نویسد: " حمله به فلوجه یک کمپین ضد شورشی به معنی کلاسیک آن نیست ....... و لذا ممکن است که پیروزی پر هزینه شود". او ادامه می دهد: " شورشیان حملات خود را در منطقه رمادی 30 کیلومتری غرب فلوجه شدت بخشیده اند و پایگاه جدیدی در شهر بزرک موصل برقرار نموده اند. لذا کوتاه نمودن دست شورشیان برای تخریب انتخابات ماه ژانویه عراق نکته ای مهم و اساسی است که می باید انجام گردد"  (9). روزنامه واشنگتن پست در سر مقاله ای می نویسد: "  نابود نمودن تروریستها در فلوجه و استرداد مجدد قدرت دولتی قدم بزرگ و بغایت مثبتی است، بشرط اینکه حکومت قانون پایدار مانده و قادر باشد که به انتخابات ملی آینده منجر گردد....و طبق گزارشات رسیده تا بحال تعداد تلفات انسانی بغایت پایین بوده است" (10). نویسنده مقاله بدون هیچ گونه دلیل و مدرک برای سر پوش گذاشتن بر روی جنایات ارتش امریکا آنهم  در زمانی که حقوق بشر سازمان ملل از جنایات جنگی و زیر پا گذاشتن تمامی قوانین حقوق بشر در فلوجه نام می برد از "تعداد کم تلفات انسانی" سخن میگوید.

نظر یکی دیگر از روزنامه های لیبرال امریکا، بوستن گلوب در مورد حمله ارتش امریکا را مرور کنیم. این روزنامه در راستای نظرات دو روزنامه لیبرال قبلی می نویسد: " با در نظر گرفتن همه حرکتهای غلط در دوران اولیه مداخله – با  وجود همه غفلتها و اشتباهاتی که رییس جمهور بوش و مشاورین ایشان انجام دادند – فلوجه را نبایستی در دست هزاران شورشی که  قصد ایجاد مجدد دولت دیکتاتوری صدام حسین و یا ایجاد حکومت مذهبی را دارند رها نمود" او همچنان ادامه می دهد : " بخاطر موفقیت این اقدام در فلوجه، نیروهای ورزیده و مورد اطمینان عراقی را می باید تعلیم داد تا قادر باشند از بازگشت مجدد شورشیان به این شهر جلوگیری نمایند. همچینین دیگر شهرهای سنی نشین را می باید یک بار برای همیشه از وجود نیروهای بعثی و مرتجعین مذهبی پاک نمود" (11).

لوس انجلس تایمز روزنامه دیگری در جرگه روزنامه های لیبرال امریکا در رابطه با حمله به فلوجه می نویسد: " نیروهای شورشی عراقی مستقر در فلوجه دو انتخاب، یکی بد و دیگری بدتر را در مقابل نیروهای ارتش امریکا  قرار دادند. نیروی دریایی در روز دوشنبه (8 ماه ژانویه از من) با انتخاب الترناتیو بد حمله خود  به شهر فلوجه را  با علم به این که در این عملیات افراد عادی و همچنین نبروهای شورشی  کشته  شده و باعث خشم مردم در فلوجه و دنیای عرب خواهد شد انجام دادند. بدتر از این و یا آلترنتیو بدتر این بود که هیچ کاری انجام نداده و شهر را همانطور که بود بدست شورشیان رها می کردند" (12). چنان که ملاحظه می شود این روزنامه ها که باصطلاح لیبرال بوده و موضعی بهتر از روزنامه های محافظه کار دارند چگونه در برابر جنایات جنگی امریکا در فلوجه موضع گیری می کنند.

روزنامه سن فرانسیسکو کرونیکل می نویسد: " موفقیت عملیات اخیربستگی به سیاستهای فرماندهان امریکایی برای پایین نگه داشتن تعداد کشته و زخمی  نیروهای امریکایی و عراقی ار یک طرف و مردم عادی در فلوجه از طرف د یگر دارد—ولی برای نابودی هر گونه مقاومت در برابر ارتش .... این عملیات ضد چریکی می بایستی موفقتر از کلیه عملیاتی که تا بحال نیروهای ارتش امریکا و  رهبران عراق انجام داده اند باشد" (13).

مجله یو اس ای تودی در سر مقاله ای می نویسد: " جنگ لازم بود و می باید خیلی قبل شروع می شد. تعلیم دادن به نیروهای عراقی انرا به تعویق انداخت. اما همانطوریکه امریکا و دیگران می دانند جنگ چریکی چیزی بیش از فقط تسخیر این یا ان منطقه است. دوران جدیدی بعد از اشغال فلوجه آغاز می شود که نشان خواهد داد که ایا نیروهای شورشی توسط مردم حمایت خواهند شد یا اینکه مردم انها را با صلح عوض می کنند" (14).

کریستین ساینز مونیتور چنین می نویسد: " عملیات فلوجه بعنوان یک مثال مهم در جنگ شهری در کتابهای درسی درج خواهد شد، جنگی که ارتش امریکا با مدرنترین تکنیک و با بهترین تاکتیکهای جنگ خیابانی توانست با حداقل تلفات از مردم عادی، نیروهای شورشی را نابود کند. ... اما پیام فلوجه نه قهرمانی که سرسختی امریکا را نشان می دهد..... بعد از شکست ماه آوریل برای اشغال فلوجه، امریکا نمی توانست که در برابرعراقی هایی که در انتخابات اینده شرکت می کنند، خود را ضعیف نشان دهد. امریکا می باید به مردم عراق که در انتخابات اواخرماه ژانویه سال اینده شرکت می کنند نشان دهد که انها همراه با نیروهای عراقی شورشیان را یکی بعد از دیگری نابود خواهند کرد" (15). ارتش امریکا شهر فلوجه را با خاک یکسان نموده و طبق گزارش صلیب سرخ حدود 6000 نفر از مردم عادی در این جنگ کشته شده و تمام شهر ویران شده ولی کریستین ساینز مونیتور  واقعیت را وارونه جلوه می دهد.    کریستوفر بولیون نماینده فری پرس امریکا در مقاله ای از قول  محمد النوری نماینده و سخنگوی صلیب سرخ بین المللی در بغداد که اخیرا از طرف نیروهای ارتش امریکا اجازه ورد به بعضی از مناطق فلوجه برای کمک رسانی به مردم این شهر را که بیش از یک ماه بدون اب، غذا و دارو بسر برده اند، یافته بود می نویسد: " همه جای شهر مملو از اجساد است، وجود اجساد کمک رسانی را بشدت مشکل کرده است، حدودا بیش از 6000 نفرکشته شده اند،  وضع بغایت غم انگیزی در انجا حکمفرماست. این یک فاجعه انسانی است" دکتر سید اسماعیل حاکی رییس صلیب سرخ جهانی در عراق که در تاریخ 26 نوامبر 2004 همراه یک کاروان کمک رسانی وارد شهر فلوجه شده بود می نویسد: " خانه ای در تمامی مناطقی که ما دیدیم برجای نمانده است. من واقعا نمی دانم چگونه مردم فقیر این شهر میتوانند خانه های خود را بازسازی نمایند."

نیویورک تایمز دز تاریخ 9 نوامبر 2004 در مقاله ای در مورد اشغال بیمارستان شهر فلوجه در دقایق اول حمله به این شهر می نویسد: "بیمارستان عمومی شهر فلوجه مرکز تبلیغات بر علیه نیروهای متحد توسط سربازان ارتش امریکا اشغال شد" اعلام دقیق کشته  و زخمیهای غیر نظامی توسط همین بیمارستان در حمله ماه آوریل به فلوجه بزرگترین مانع در برابر ارتش امریکا برای سرپوش گذاشتن روی کشتار مردم بی دفاع بود بهمین خاطر بیمارستان اولین مکانی است که توسط ارتش امریکا اشغال می شود و همه شرکتهای رسانه ای  یک صدا و متحد آنچه را که  نیروهای ارتش دیکته می کنند بدون هیچ کم و کاستی نوشته و مخابره می کنند. نیویورک تایمز در شماره 9 نوامبر خود همچنان عکسی از یک سربازنیروی دریایی ارتش امریکا در حالیکه با سلاح خود جایی را نشانه می رود، چاپ و در زیر عکس چنین نوشته است: " امروز محافظت از مرکز فرهنگی شهر فلوجه مهمترین وظیفه نیروهای دریایی امریکا است" و بعد از قول ژنرال متزمی گوید: " ما فکر می کنیم که بخاطر دلایل فرهنگی، خیلی بهتراست که بازرسی مساجد بعهده نیروهای عراقی سپرده شود" .   واقعا جای تعجب است که چگونه مقاله نویس نیویورک تایمز واقعیت را وارونه کرده تا بدین طریق سرپوش روی جنایات ارتش امریکا بگذارد و مسخره تر از همه بیان این مطلب است که محافظت از منابع فرهنگی از مهمترین وظیفه نیروهای دریایی امریکاست تا بمباران و ویران نمودن مساجد، بیمارستان و ساختمانهای مسکونی و بطور کلی شهر را از خوانندگان خود مخفی نگه دارد. همین روزنامه مصاحبه ای در تاریخ 18 نوامبر از فرمانده نیروی دریایی امریکا در فلوجه ژنرال جون ساتلر بچاپ رسانده که پوچ و دروغین بودن ادعای " محافظت از مرکز فرهنگی شهز فلوجه" توسط نیروهای اشغالگر امریکایی را بخوبی آشکار می کند. ژنرال ساتلر در این مصاحبه می گوید: " بله، ما تقریبا حدود 50 فقره بمب باران هوایی در یک روز داشته ایم........." تصور کنید  50 فقره بمب باران با بمبهای ناپالم و بمبهای حداقل 500 و 2000 پوندی  در روزهمراه با شلیک مداوم سلاحهای هسته ای (اورانیم ضعیف شده) توسط تانکهای  امریکایی،  ایا مکانی را باقی خواهد گذاشت تا نیروهای امریکایی حفاظت کنند؟  سؤال این است که حفاظت مکان فرهنگی از دست کی؟ شاید هم حفاظت از دست نیروهای امریکایی تا مبادا مثل اوایل جنگ خود سربازان وسایل گرانقیمت و عتیقه را به سرقت برند و گرنه بقول و طبق گزارشات خود شماها شهرکه از سکنه خالی شده است.  نگاهی به اخبار فلوجه از زاویه ای دیگر بیندازیم.

 روزنامه پراودا درتاریخ 16 نوامبر(16) ار قول بیلال حسین فیلم بردار اسوشیتد پرس می نویسد: "شهر کاملا ویران شده است،هیلی کوپترهای نیروهای امریکایی بسوی مردم عادی شلیک می کنند، بعنوان مثال یک خانواده 5 نفره شامل پدر، مادر و 3 بچه که از ترس جنگ در حال گذشتن از رودخانه بودند همگی کشته شدند و یا زن بارداری که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بطوریکه نوزادش از شکمش بیرون زده و مرده است". در تاریخ 9 نوامبر 2004 ارتش امریکا یک مرکز درمانی دیگر درمرکز شهرفلوجه را بمباران کرد. طی این بمیاران حدود 20 نفر از پزشکان و پرستاران این درمانگاه همراه تعداد زیادی افراد عادی حاضر در درمانگاه کشته شدند. ولی هیچکدام از روزنامه ها، رادیوها و یا تلویریونهای غربی و یا شرکتهای رسانه ای حتی یک کلمه تا امروز در مورد این جنایت به مردم جهان مخابره نکرده اند.پپ اسکوبار در مقاله ای  می نویسد(17) که  الجزیره از قول دکتر المونادی در فلوجه می گوید: در بمباران درمانگاه  مرکز شهر فلوجه 20 نفر از پرسنل بیمارستان همراه با بیش از 12 نفر بیمار جان خود را از دست دادند".روزنامه پرودا درهمین تاریخ 16 نوامبر می نویسد: "در تاریخ 9 نوامبر بیمارستانی در مرکز شهر فلوجه توسط بمبی ویران شد که طی آن 20 نفر ار پرسنل بیمارستان و تعداد زیادی افراد غیر نظامی که در بین آنها کودکی 9 ساله دیده می شد و بخاطر اصابت ترکش به شکمش و خونریزی زیاد کشته شده بود جان خود را از دست دادند.  

برای یک لحظه تجسم کنیم که کشوری غیراز امریکا عراق را اشغال کرده بود و یک هزارم این جنایات را انجام می داد و هرگز هم بیمارستانی را بمبباران نمی کرد و مرتکب اینهمه جنایات هم نمی شد، جالب بود که آن وقت، عکس العمل همه سردمداران کشورهای غربی از کوچک تا بزرگ را مشاهده می کردیم که چگونه وانمود می کنند که فقط دنیای غرب است که احترام به حقوق بشر می گزارد و  شبانه روز فریاد بر می آوردند که حقوق بشرپایمال شده است و در این راستا همه رسانه های این کشورها از خصوصی گرفته تا دولتی، از روزنامه گرفته تا رادیوها تا تلویزیون تمام وقت خود را به پایمال شدن حقوق بشر در عراق اختصاص میدادند. ولی امروزه همین ناجیان دروغین حقوق بشرنه اینکه چشمهای خود را روی واقعیتهای موجود و جتایات ارتش امریکا در فلوجه و کل عراق بسته بلکه به عناوین مختلف سعی درتوجیح نمودن آن دارند. بیاد بیاوریم که چکونه رسانه های غربی بطور مداوم و یک جانبه چه اندازه وقت صرف انتخابات اخیر اوکراین نمودند و می کنند ولی همزمان سکوتی مرگبارتمامی شرکتهای رسانه ای را در برابر جنایات ارتش امریکا در فلوجه فرا گرفته است. چنانکه مشاهده می کنید دیگر کشتار و خرابیهای فلوجه حتی ارزش خبری هم برای شرکتهای رسانه ای ندارد در واقع این ترفند عمومی را شرکتهای رسانه ای در همه جای جهان بکار می برند. بیاد بیاوریم که همین رسانه ها در هنگام حمله ارتش ناتو بسرکردگی امریکا به یوگسلاوی چگونه هر شب بخش عمده ای از اخبار را به پناهندگان عیر نظامی در کمپهایی که در مقدونیه ایجاد کرده بودند اختصاص داده می دادند ولی همین رسانه ها همراه با ناجیان دروغین حقوق بشر کاملا در مورد حدود 200000 نفر از مردم عادی فلوجه که بخاطر حمله وحشیانه ارتش امریکا مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند مهر سکوت بر لب زده و حتی تا بحال یک برنامه چند دقیقه ای هم در باره وضع اسفبار مردم بی دفاع فلوجه پخش و یا منتشرنکرده اند. پر واضح است که اینکار را نخواهند کرد چرا که عوامل  این فاجعه  امریکا، انگلستان و .... است و بقول معروف کارد هیچ وقت دسته خودش را نمی برد.  

سابت اینترنتی الجزیره در تاریخ 19 دسامبر 2004 ضمن جاپ عکسی از تظاهرات نوشته است که:" مردم فلوجه مرتب برای برگشتن به خانه و کاشانه خود تظاهرات می کنند " در همین شماره برخلاف دیگر شرکتهای رسانه ای که چند هفته پیش اعلام نمودند که ارتش امریکا شهر فلوجه را اشغال نمود، می نویسد: " بقول خبرنگار مستقل عراقی فادیل البدرانی هواپیماهای امریکایی بمب بارانهای شدید خود را بار دیکر از سر گرفته اند و مناطق شرقی و جنوبی فلوجه را بمب باران کردند. درگیریهای شدیدی هم بین نبروهای ارتش امریکا و جنگجویان عراقی در مرکز شهر بوقوع پیوسته است. از آنجاییکه نیروهای امریکایی  ورود به شهر را بطور کامل ممنوع اعلام کرده اند، بدست آوردن تعداد دقیق تلفات انسانی غیر ممکن است".

 با هم پای صحبتهای داهر جمایل (18) خبرنگار آزاد در عراق بنشینیم  تا در جریان برخی از اتفاقات و اوضاع عراق از دید ایشان قرار بگیریم. داهر جمایل تقریبا 6 تا 7 ماه از سال 2004 را در عراق سپری نموده و مقالات زیادی در روزنامه ها و مجلات مستقل منتشر نموده است و مصاحبه های بسیاری در رادیوها و تلویزیونهای آزاد و مستقل در رابطه با اوضاع عراق داشته است.  چارلز شاوو سردبیر مجله نیو اتوپیا مصاحبه ایی با داهر جمایل در رابطه به اوضاع عراق داشته که بخش کوچکی از آن را که مربوط به فلوجه ا ست را با هم از نظر می گذرانیم. چارلزشاوو(چ ش) از داهر جمایل (د ج) سؤال می کند:

چ ش: در واقع شرکتهای رسانه ای امریکا یی هیچ چیزی در رابطه با اوضاع داخلی عراق مخابره نمی کنند. شما اوضاع فعلی عراق را چگونه می بینید؟ شرکتهای رسانه ای چه چیزهایی به مردم نمی گویند و شما چه اخبار چدیدی دارید؟

د ج: خرابی بی اندازه.خرابی و بد بختی بی پایان برای مردم و کشور عراق، بغداد بعد از 19 ماه اشغال غیر قانونی با خانه هایی بمبارران شده هنوز همانند ویرانه بدون صاحب است. مساجدی سوراخ سوراخ شده با لکه های خون خشک شده نمارگزاران غیر مسلح روی قالیها که توسط ارتش امریکا قلع و قمع شدند. خانواده هایی که از ترس حمله فلوجه به شهرهای اطراف آمده اند بخاطر نداشتن جا همگی در خیابانهای شهرها زندگی می کنند. بیکاری 70 در صدی در عراق همراه با صف های چند کیلومتری برای بنزین در کشوری که روی نفت خوابیده است........ گورهای دستجعی مردم بی گناه در فلوجه بعد از ویرانی کامل این شهر، بچه های ناقص العضو بخاطر استفاده سلاحهای اورانیم ضعیف شده و کمبود و در دست رس نبودن دارو ، اجساد گندیده شده ولت و پارشده  زنان و بچه ها در خیابانهای فلوجه که توسط گربه ها و سگهای ولگرد نیمه خورده شده است بخش خیلی خیلی گوچکی از واقعیت امروز عراق است.

ارتش امریکا در حمله اخیر خود برعلیه فلوجه دست به جنایات جنگی زده و می زند، انها برخلاف تمامی قوانین موجود بین المللی چندین بیمارستان و اماکن پزشکی را بمب باران کردند و تعداد زیادی از کادرهای پزشکی این شهر را قلع و قمع کرده اند ولی شرکتهای رسانه ای حتی یک مورد از این حملات را پخش یا مخابره نکرده اند. از قول داهر چمایل خبرنگار آزاد در عراق در این حمله وحشیانه ارتش امریکا به بیمارستانهای عمومی فلوجه، بیمارستان امیریات الفلوجه 10 کیلومتری شرق فلوجه، چند مرکز درمانی در مرکز شهرحمله کرده و تعداد ریادی کادر پرشکی، بیمارستان سقلاویه و...  را کشته اند .ایشان از قول دکتر جبار می گوید که: "چند امبولانس ما توسط ارتش امریکا مورد اصابت قرار گرفته  که منجر به کشته شدن یکی ازرانندگان ما شده است".  ایشان از قول دکتر اسما خمیس المحمدی چنین می گوید: " با وجود این که ما غیر مسلح بودیم و تنها چیزی که داشتیم وسایل پزشکی ما بود،  آنها بطور خیلی وحشیانه ای برخورد کردند، آنها  ما را بستند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. نیروهای دریایی امریکا همه بیماران را بزور از تختهای خود بیرون کشیدند و همگی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند...... من خودم در حال کمک کردن به زن حامله ای که وضع حمل می کرد بودم هنوز بند ناف بچه را نبرده بودم که آنها وارد شدند. بمحض وارد شدن آنها دستهای مرا از پشت بستند و از اتاق عمل بیرون بردند و مورد ضرب قرار دادند". علیرغم اینکه خبرنگاران همه شرکتهای رسانه ای شاهد این جنایات بوده اند (لاقل تعدادی از خبرنگاران همراه، این وقایع را از نزدیک نظاره گر بوده اند)، لا اقل بنا به گفتار خود آنها همه شرکتهای بزرگ رسانه از بی بی سی گرفته تا سی ان ان و غیره همه  خبرنگارانی تحت عنوان "خبرنگاران همراه" با  نیروهای دریایی امریکا بوده و هستند. ولی این  جنایات و اعمال ضد انسانی و ضد بشری ارتش امریکا را نا دیده می گیرند. حدود بیش از یک ماه است که از حمله وحشیانه ارتش امریکا می گذرد و بنا به گزارشات خبرنگاران مستقل در عراق تعداد زیادی مردم عادی بخاطر استفاده سلاحهای اتمی (اورانیم ضعیف شده) و ناپالم بطور کامل سوخته شده اند و تا به امروز حتی تاکید می کنم حتی یک مورد هم توسط این خبرنکاران انتشار نیافته است.

 روز یکشنبه 21 نوامبر 2004 تلویزیون الجزیره (19) از قول مردم سقلاویه یکی از دهاتهای فلوجه ضمن پخش عکسی اعلام نمود که: " مردم دهات سقلاویه یکی از دهات اطراف فلوجه جسد سوخته شده 73 تن زن و بچه که توسط بمب باران ارتش امریکا کشته شده بودند را دستجمعی بخاک سپردند" بعد از این یکی از اقراد این دهکده مستقیما اعلام نمود که: " ما همه را در همینجا ( در سقلاویه – از من) بخاک سپردیم ولی متاسفانه بدلیل سوختگی حاصل از بمب ناپلم شناسایی آنها غیر ممکن بود و بهمین خاطر ما همه را در یک گورستان بخاک سپردیم".

در تایخ 17 نوامبر 2004 مردم جهان شاهد یکی دیگر از جنایات ارتش امریکا در فلوجه بودند و دیدند که چگونه یکی از سربازان نیروی دریایی امریکا یک نفرزخمی غیر مسلح را در مسجدی در شهرویران شده فلوجه اعدام می کند. این طور که از شواهد بر می آید سربازان امریکا نه یک نفر که 4 زخمی را در همان مسجد اعدام می کنند. سایت اینترنتی اسلام اون لاین (20) می نویسد: " کوین سایتزخبرگزار ان بی سی ( فردی که این جنایت را بر ملا نمود – از من) در گفتگویی با اسوشویتد پرس در چهار شنبه 17 نوامبر اعلام نمود که سربازان نیروی دریایی 4 زخمی غیر مسلح را در مسجدی در فلوجه در تاریخ 12 نوامبر اعدام کردند" بیاد بیاوریم که چگونه شرکتهای رسانه ای همراه با سران ارتش نهایت سعی خود را چه در افتضاح زندان ابوغریب و چه درجنایت و اعدام فرد زخمی در مسجد فلوجه نمودند که وانمود نمایند که این  اتفاقی است که توسط یک نفر انجام شده و سزای عمل خود را هم خواهد دید. واقعیتی که باید برملا شود این است که این چنین اعمال ضد انسانی سیاست عمومی ارتشهای حامی سرمایه بطور کلی و ارتش امریکا بطور اخص است، این جنایات عملکرد یک نفر و یا گروه نیست بلکه بخش جدا ناپذیراین ارتشهاست و بصورتی سیستماتیک انجام می گیرد. و لی زمانی که یکی از این جنایات برای مردم جهان روشن  شود، آنزمان آنها تمامی دستگاههای تبلیغاتی خود که همانا شرکتهای رسانه ای با بردی به وسعت کره خاکی را بکار می برند تا واقعیت های موجود را زیر بمب بارانهای تبلغاتی مدفون کرده و  به مردم جهان تلقین کنند که این نه یک سیاست که  اتفاقی است که توسط یک دیوانه و یا گروهی سرخورده  صورت گرفته وسعی همگی هم این است که  سیستم و حافظ  آن همانا ارتش را  منزه جلوه دهند و مسخره تر از همه، ایجاد کنندگان همین جنایات هم برای مخدوش نمودن واقعیت این اعمال را شدیدا محکوم می کنند.

شیویه برخورد شرکتهای رسانه ای به وقایع و اتفاقات مهم در جهان از قبیل حمله ارتش امریکا به فلوجه و یا اینکه کودتای امریکایی – فرانسوی در هایتی و غیره از یک طرف و انتخابات در اوکران و یا گرجستان و نظایر آن از طرف دیگر قابل تعمق است، تا انجا که وقایع به نفع امریکا و دولتهای غربی باشد شرکتهای رسانه ای طرفدار حقوق بشرو دمکراسی شده و نهایت سعی خود را می کنند که اخبارآن وقایع مثل انتخابات اخیر اوکران را مرتب ان هم یک جانبه و انطوریکه سران امریکا و دولتهای غربی می خواهند، درراس اخبارقرار داده و بهترین ساعات پخش را به آن اختصاص دهند، و یک جانبه گزارش می کنند که شرکتهای روسی به ینوکوویچ کمک کرده اند ولی یک کلمه در باره  کمکهای موسسه امریکایی اعطای ملی برای دمکراسی (21) ، سازمان سیا، جورج سارو و اتحادیه اروپا به یوشنکو نمی گویند و یا رابطه یوشنکو نماینده طرفدار امریکا و غرب با نیو نازیستهای اوکران بمیان نمی اورند.  ولی بر عکس زمانی که وقایع به نحوی ار انحا بر علیه منافع امریکا و یا کشورهای غربی بوده و بزبان دیگر اگرناقظین حقوق بشر امریکا و یا دولتهای غربی باشند، شرکتهای رسانه ای مهر سکوت بر لب  زده و تا انجا که امکان داشته باشند اگاهانه چشم خود را بروی واقعیتها می بنند و زمانی هم که بر خلاف میل باطنی آنها، دم خروس زیر عبای حقوق بشر غرب برملا می شود که انها را مجبور به پخش ان میکند آنها نهایت سعی خود را می کنند که حتما ان خبر را به نوعی با پخش نظرات سران ارتش، اگرخبر مربوط به ارتش باشد، مثل خبر افتضا ح ابوغوریب و یا اعدام عراقی زخمی در مسجد در شهر فلوجه، و  یا سران دولت اگر اتفاق راجع به خرابکاری کشورهای غربی یا امریکا باشد، پخش می کنند تا ان خبر را بنوعی خنثی نمایند و یا در بینهایت به شنونده و یا خواننده این طور القاء نمایند که این کار یک یا چند نفر دیوانه و... است که سزای اعمال خود را هم خواهند دید  تا مبادا کسی بر داشت بد کند که خدای نا کرده ارتش و یا دولتهای امریکا و غربی را مخالف حقوق بشرو یا عامل این جنایات قلمداد نمایند. در نظر بگیریم که فلوجه و اخبار خرابی های حاصل از حمله ارتش امریکا مدتهاست که بدست فراموشی عمدی سپرده شده است تا به امروز که  بیش از حدود یکماه و نیم ( از 8 نوامبر تا 31 دسامبر 2004) از حمله ارتش امریکا به این شهر می گذرد غلیرغم  ویران شدن کامل شهر، علیرغم کشتار وحشیانه مردم، غلیرغم جنایات بی شمار جنگی از بمب باران بیمارستان و اماکن درمانی گرفته تا ممنوغیت و حمله و کشتن پزشکان صلیب سرخ جهانی،  تا حمله و بمب باران منابع اب اشامیدنی، ژنراتورهای برقی و....  شرکتهای رسانه ای حتی یک مورد، تاکید می کنم حتی یک مورد از این همه جنایات را پخش نکرده اند که هیچ تازه با کمال وقاحت مستقیم و غیر مستقیم مهر تایید به این جنایات می زنند. در نظر بگیریم که چکونه همین رسانه ها شب و روززمانی که ارتش امریکا از ماهها قبل از حمله نظامی، مرتب خانه های مردم عادی را بمب باران می کرد و روزانه  تعداد زیادی از مردم عادی را می کشت اینها تبدیل به  بلندگوی تبلیغاتی سران ارتش امریکا و کاخ سفید شده بودند و یک زبان هر چه انها می گفتند پخش می کردند. سران امریکا بعد از هر بمب باران می گفتند که محل اقامت زرقاوی  بود که مورد اصابت قرار گرفت و در حقیقت مردم عادی شهر را قلع و قمع می کردند. تا قبل از حمله  به فلوجه شرکتهای  رسانه ای هر خبری در رابطه با فلوجه را با زوقاوی و گروه او و تروریستهای خارجی گره می زدند تا جنایات بمب بارانها و تنبیه دستجمعی مردم فلوجه توسط ارتش وسران امریکا را سرپوش بگذارند. ولی بعد از حمله ارتش امریکا و ویران نمودن کامل این شهرو کشتار مردم و اواره نمودن صدها هزارنفر از خانه و کاشانه خود، انها بی شرمانه سکوت کرده اند و حرفی ازوجود زرقاوی و تروریستهای خارجی، دیگر زده نمی شود، یک شبه زرقاوی از زبان همه شرکتهای رسانه ای می افتد. تبلغات سران امریکا و شرکتهای رسانه ای در رابطه با زرقاوی دقیقا در راستای همان تبلیغاتی است که در رابطه با سلاحهای کشتار جمعی عراق براه انداختند و بعدآ معلوم شد که ترفند  سلاحهای کشتار جمعی دروغی بود که سران امریکا – انگلستان اگاهانه برای فریب افکار عمومی بکار بردند و شرکتهای رسانه ای هم این دروغها  را اگاهانه بعنوان واقعیت بخورد مردم جهان دادند. نتیجتا می توان گفت که شیوه بر خورد ، محتوا و نحوه بیان گزارشات، شرکتهای رسانه ای  به وقایع در بیشترمواقع باندازه ای از واقعیت بدورو فاصله دارد و بزبان دیگر اینقدر یک جانبه، به نفع امریکا و کشورهای غربی و  سرمایه و بازار ازاد جپاول و استثمارکشورهای جهان سوم، است که فقط نمونه برخورد  انهاا به وقایع  را می توان دردستگاهای تبلیغاتی حکومتهای دیکتاتوری و یا سیستم تبلیغاتی حکومت هیتلری پیدا نمود.

 

 

 

http://www.guardian.co.uk/comment/story/0,3604,1366278,00.html1-

2- همان منبع

http://www.medialen.org/3-

4- همان منبع

http://www.williambowles.info/media/bbc_fallujah.html5-

6- همان منبع

  http://www.wsw.org/articles/2004/nov2004/fall-n09.shtml7-

8- همان منبع

9- همان منبع

10- همان منبع 

11- همان منبع

12- همان منبع

13- همان منبع

14- همان منبع

15- همان منبع

1 http://english.pravda.ru/mailbox/22/101/397/14589_fallujah.html16-

             http://www.atimes.com/atimes/17-

    http://dahrjamailiraq.com/18-

  http://english.aljazeera.net/HomePage19-

http://www.islam-online.net/English/news/2004-11/17/article01.shtml20-

21-  سازمان اعطا ملی برای دمکراسی  

     (The National Endowment for Democracy (

 نقش مخرب این سازمان ظاهرأ ان جی او در جهان مشکل است که دستهای پشت پرده را در آشوبهای سازمان داده شده در کشورهای جهان سوم بطور عام و امریکای لاتین و اروپای شرقی بطور اخص شناخت. سازمان اعطا ملی برای دمکراسی در سال 1983 ذر دوران حکومت ریگان، برای پیشبرد سیاستهای دولت و ایجاد آشوب در کشورهائی که در کمپ امریکا نبودند، تأسیس گردید و یکی ار چهره های مشهور و سازمانده کودتای خونین بر علیه آلنده یعنی هنری کسینگر، اولین رهبر این سازمان ان جی او بود. این سازمان علیرغم وانمود اینکه سازمانی است ان جی او مستقیما سیاستهای سازمان سیا را از بدو تأسیس در کشورهای امریکای لاتین و کارائیب بخصوص آنهائی که کاخ سفید نقشه و برنامه سرنگونی آنها را ریخته است را دنبال می کند. این سازمان به ظاهر ان جی او بعنوان مثال بزرگترین کمکهای مالی را به مخالفان رئیس جمهور ونزوئلا هوگو چاوز نموده است. دکتر کیم اسکیپس در مقاله ای در مرکز تحقیقات گلوبال می نویسد: "طبق گزارش سالانه سازمان اعطا ملی برای دمکراسی، این سازمان مبلغ 4039331  (حدود 4 میلیون دلار) در سال 2001 به نیروهای مخالف چاوز و سازمانهای امریکائی که در این رابطه کار می کنند کمک نموده است". این سازمان در واقع بخشی از وظایف سازمان سیا را در کشورهای امریکای لاتین اجرا می نماید و از آنجائیکه این سازمان خود را ان جی او می خواند دولت امریکا می تواند به آسانی ادعا نماید که این سازمانی است ان جی او و کاری به دولت ندارد . الن وینستن یکی از افرادی که نقش عمده ای در تأسیس این سازمان داشته در مقاله ای در واشنگتن پست در 21 سپتامبر 1991 نوشت: "بیشتر کارهائی که ما امروز در سازمان اعطا ملی برای دمکراسی انجام می دهیم در 25 سال پیش توسط سازمان سیا انجام می شد". دکتر مایکل چاووسودووسکی در مقاله ای تحت عنوان " تخریب هائیتی" در مرکز تحقیقات گلوبال می نویسد: "این سازمان از جمله بودجه چهار انستیتو بنامهای:

1 - انستیتو بین المللی جمهوریخواهان                                                       

 2- اتستیتوی دمکراتیک ملی برای امور بین المللی

3- کانون بین المللی برای  سرمایه گزاری خصوصی

4- کانون امریکائی برای  همبستگی کارگری     

برای آشنایی بیشتر این سازمان به مقاله "کودتای هاییتی و نقش شرکتهای رسانه ای" مراجعه نمایید.