به بهانه شصتمین سالگرد حمله اتمی امریکا به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی و جنایات ارتش ژاپن در چین، کره و ......

 

 

                                                                                                                                                                            رحیم عابدین زاده

azad@mail15.com

                                                                                                                                                                                   اکتبر 2005

 

 

"من به رئیس جمهور روزولت گفتم که دو عامل باعث دلواپسی من از این جنگ می شود: اول، بخاطر اینکه دوست ندارم که بی رحمی و قساوت امریکا بیش از هیتلرجلوه داده شود، و دوم، من قدری نگران بودم که نیروی هوائی امریکا باعث چنان خرابی در ژاپن گردند که چیزی برای نشان دادن قدرت سلاح جدید باقی نماند. او خندید و گفت شما را درک می کنم"

برگرفته از دفتر خاطرات هنری استیمسون وزیر دفاع وقت امریکا (1)

 

دقیقا 60 سال از حمله اتمی امریکا به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی که باعث کشته شدن بیش از 240000 انسان بی گناه شد می گذرد. در واقع این یادمان از دو جنبه باید مورد بررسی قرار گیرد. ازیک طرف جنایات ارتش امریکا در ژاپن و کشتار مردم بی دفاع این کشور و از طرف دیگر جنایات و کشتار میلیونی  انسان های بی دفاع از چین گرفته تا کره و از فیلیپین گرفته تا برمه . جنایات ارتش ژاپن بر علیه مردم اسیا و ارتش امریکا بر علیه ژاپن بخوبی نشان می دهد که سرمایه ها چه از نوع ژاپنی و چه امریکائی ان فقط به منافع کوتاه و دراز مدت خود می اندیشند و هیچ گونه ارزشی نه  برای ازادی و دمکراسی و نه برای انسان های بی دفاع  قائل نیستند. هدف این نوشتار مروری هر چند کوتاه به گوشه هائی از این کشتارها و جنایات است.

 درساعات اولیه روز 6 ماه اگوست 1945 هواپیمای  ب 52   امریکائی بنام انولا گای (2) از جزیره تینیان (3) به مقصد ژاپن پرواز نمود که بعد از مدت 6 ساعت پرواز در ساعت 8:15 به وقت محلی بمب اتمی خود بنام بچه کوچک (4) را که با خود حمل می کرد در اسمان صاف شهر بزرگ 255000 نفری ژاپن یعنی هیروشیما رها نماید. قدرت تخریب این بمب برابر با 13000 تن  تی ان تی بود و فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمائی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد. این گرمای زیاد موجب کرمائی برابر با 3000 تا 4000 درجه سانتیگراد یعنی دو برابر نقطه ذوب اهن، در عمق 600 متری زمین گردید. این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب بطور کلی ذوب نمود. بنا به گزارشات مختلف مقصد اصلی این بمب پل آیوئی (5) بود ولی این بمب با یک اختلاف 250 متری به بیمارستان دکتر شیما اصابت نمود: " بیمارستان دکتر شیما با تمامی بیمارانش ذوب شد.......  88 در صد مردمی که در شعاع 1500 فوتی قرار داشتند بلادرنگ ذوب شدند. و بقیه افرادی که باقی مانده بودند در روزها و هفته های بعدی جان خود را از دست داد ند"(6)

 سه روز بعد از واقعه هیروشیما، در تاریخ 9 ماه آگوست 1945 همان هواپیما این بار حامل بمبی قوی تر به مقصد کوکورا (7) پایگاه خود را ترک نمود. ولی بدلیل شلیک های مداوم از طرف نیروهای ژاپنی و همچنین بخاطر ابر غلیظ و  بدی هوا از شهر کوکورا گذشت وعازم  مقصد دوم همانا شهر صنعتی ان زمان ژاپن ناکازاکی با جمعیتی برابر با 270000 نفر گردید و لی بخاطر خصوصیات جغرافیائی مخصوص شهر بمب بجای مرکز شهر به حومه ان اثابت نمود و بهمین خاطر تعداد تلفات  انسانی این بمب قوی از بمبی که در هیروشیما فرود امد کمتر بود.

امریکا زمانی این حمله اتمی را به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انجام داد که ژاپن از نظر نظامی و اقتصادی در وضعیت خیلی اسف باری بسر می برد و از طرف دیگر چندین ماه بمباران های شدید نیروی هوائی امریکا تعداد زیادی ازشهرهای ژاپن از جمله توکیو را بکلی ویران نموده بود و  تعداد زیادی از مردم بی دفاع در این بمبارانهای بی وقفه کشته شده بودند، تنها 87000 نفر در شهر توکیو کشته شدند.امریکا و دولتمداران غربی همراه با شرکتهای رسانه ای همیشه این طور وانمودکرده اند که بمباران اتمی ژاپن بخاطر پایان دادن به جنگ بوده است ولی طبق شواهد موجود حمله اتمی به ژاپن صرفا بخاطرتامین منافع دراز مدت جهان سرمایه و امریکا بود. سیاستمداران امریکا تصمیم گرفته بودند که سرکردگی خود رابا استفاده از سلاح جدید خود به جهان سزمایه اثبات نمایند و در این راستا جان انسان های بی دفاع هیچ گونه ارزشی در برابر منافع انها نداشته و نخواهد داشت. امریکا دقیقا همان سیاست ضد انسانی خود را بعد از سقوط شوروی درجنگ اول عراق در سال 1991 به اجرا گذاشت و یک بار دیگر سلاحهای مرگبار اتمی خود را این بار بر علیه مردم بی دفاع عراق بکار برد که باعث کشته شدن حدود نیم میلیون از مردم عراق شد (8).

علیرغم  وجود شواهد زیاد دال براثبات نیت اصلی امریکا برای این کشتار، هنوز بعد ازگذشت 60 سال شرکتهای رسانه ای سعی در سرپوش گذاشتن روی علت اصلی این اقدام جنایتکارانه می کنند بعنوان مثال وال استریت ژورنال در سرمقاله روز 5 اگوست 2005 می نویسد : " بمب باعث جلوگیری  از یک حمله زمینی به ژاپن که  طبق برآوردهای دولت ترومن تلفاتی بین 200000 تا 1000000 در بر داشت شد زیرااشغال نظامی ژاپن منجر به کشته شدن ملیلونها ژاپنی می شد". چنانچه ملاحظه شد مردم ژاپن و 240000 نفری که بر اثر این بمبها کشته شدند می باید مدیون دولت وقت امریکا باشند که از بمب اتمی استفاده نمود. بمبی که تا به امروز اثرات و کشته بجا می گذارد...... یک مقایسه اجمالی نفش مخرب شرکتهای رسانه ای را در سرپوش گذاشتن روی جنایات امریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی بخوبی نمایان می کند. شرکتهای رسانه ای هر سال حمله ارتش چین به تظاهرات مردم در میدان تین مین را با فیلم، گزارشات مخصوص، بحث و میزگرد برگزار می کنند ولی  اگاهانه چشمان خود را روی عمل جنایتکارانه اتمی امریکا  و کشتار بیش از 240000  نفر انسان بی گناه می بندند وتا به امروز در مورد اثرات بغایت خطرناک اشعه رادیواکتیو تولید شده از این بمبها  حرفی بمیان نمی اورند. حالا برای یک لحظه تصور کنید که این بمب توسط شوروی یا چین بر علیه کشور دیگر استفاده می شد، ان وقت داد انسان دوستی همین رسانه ها گوش فلک را کر می نمود. انها انقدر در مورد بمب اتم و اشعات تولید شده از ان و اثرات مخرب ان  داد  سخن میدادند که حتی کم  و بی خبر ترین انسان در گوشه ای دور افتاده از این کره خاکی درمورد جزئیات و اثرات مخرب بمب اتم اگاهی می داشتند. ولی حالا که این عمل جنایتکارانه توسط امریکا صورت گرفته است اگاهانه از کنار ان می گذرند و زمانی هم که مجبور به نوشتن مطلبی در این مورد می شوند تحلیلی انچنانی همانند وال استریت ژورنال به خوانندگان خود ارائه می کنند. تو گوئی سانسوری که ارتش امریکا بعد از بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی برای جلوگیری از درج وقایع و اخبار و اثرات مخرب این بمب ها به اجرا گذاشت، تا به امروز همچنان بر شرکتهای رسانه ای حکمفرماست. البته این خود سانسوری خود یکی از خصوصیات عمده،  بارز و جا افتاده شرکتهای رسانه ای است و که عملکرد انها را در بسیاری از مواقع  می توان با رسانه ها در حکومتهای دیکتاتوری مقایسه کرد و حتی می توان گفت  که عملکردی بسیار مخربتر از رسانه های زیر سلطه حکومت های دیکتاتوری دارند. چرا که رسانه ها در حکومتهای دیکتاتوری پوششی محدود داشته و در بی نهایت، ان کشور و یا منطقه ای کوچک را زیر پوشش  خبری خود قرارمی دهند  ولی قدرت برد شرکتهای رسانه ای بعدی  جهانی داشته و سراسرکره خاکی را زیر پوشش خود دارد

 بهر حال برگردیم به موضوح اصلی ، امریکا   علیرغم اینکه پادشاه ژاپن رهبریت مستقیم ارتش ژاپن را بعهده داشت و خود عامل عمده جنایات ژاپن در چین، کره و دیگر کشورهای اسیا بود و علیرغم اینکه فرمان حمله ژاپن به امریکا هم توسط ایشان  صادر شده بود ولی از انجائیکه وجود ایشان برای منافع دراز مدت امریکا مفید بود نه اینکه ایشان را به عنوان جایتکار جنگی محاکمه نکردند بلکه همچنان مقام و منزلت خود را در حدی که ارتش و دولت امریکا تعیین می کرد حفظ نمود و در عوض نیروی چپ و مترقی ژاپنی را سرکوب و زندانی نمود.

 ارتش امریکا  بعد از اشغال ژاپن از یک طرف سانسور شدیدی روی پخش اخبار اثرات بمب اتم در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی برقرار کرده و تحت هیچ شرایطی به خبرنگارن اجازه ورود به این شهرها را نمی داد  و از طرف دیگر تبلیغات زیادی در رسانه های ان دوران برای خنثی نمودن اخباری که به نحوی توسط خبرنگاران مستقل به بیرون درز می کرد براه انداخته بود. و همزمان خبرنگاران زیادی یا همراه با ارتش امریکا واردژاپن شدند و یا تن به سانسور اعمال شده توسط ارتش امریکا دادند و اخبار را انطور که پنتاگون می خواست به گوش جهانیان رساندند .  اما انهائیکه بدنبال حقیقت هستند و دوست ندارند نان را به نرخ روز بخورند همیشه قادرند که از تور مخوف سانسورهای دولتی گذشته و وقایع را انطور که هست به گوش جهانیان برسانند. در این واقعه هم دو نفر خبرنگار تن به سانسور نداده و خود راسا اقدام به جمع اوری اخبار و اثرات این دو بمب  نمودند. یکی از این دو نفر جورج والر خبرنگارامریکائی بود که از کاروان خبرنگاران همراه ارتش جدا شده و عازم ناکازاکی شد. او هر چند فردی به شدت ناسیوناسیت بود و در تمام گزارش خود سعی در تکذ یب اثرات اشعه رادیواکتیو بمب اتمی داشت ولی مشاهدات او خود گواه جنایات ارتش امریکا و نظام سرمایه داریست که حاضر است همه و هر چیز را فدای سود و منافع خود نماید. از انجائیکه جرج والر فردی ناسیونالیست بود بعد از تهیه گزارش از اثرات بمب در ناکازاکی نسخه ای از ان را به ارتش امریکا برای اجازه انتشار تحویل داد. اما ارتش امریکا، علیرغم اینکه گزارشات ایشان تا حدود زیادی در تکذیب کشته شدن افراد بر اثر اشعه رادیواکتیو بود ولی از انجائیکه اولین گزارش از اثرات این بمب هر چند از موضع ناسیونالیستی،  اجازه انتشار ان را نداد تا اخیرا بعد از گذشت 60 سال پسر ایشان به نسخه اصلی گزارش ایشان دست پیدا می کند و ان رادر سال 2004 انتشار می دهد.  و دیگری ویلفرد بورشت خبرنگار استرالیائی بود(8). ایشان یکی از برجسته ترین خبرنگاران دوران جنگ است.  ویلفرد بورشت  خبرنگار استرالیائی  علیرغم سانسور شدید و منع ورود به هیروشیما در تاریخ 2 سپتامبر 1945 از توکیو عازم هیروشیما می شود و در مورد اثرات مخربی که این بمب ایجاد کرده است چنین می نویسد: " هیروشیما هیچ شباهتی به شهری بمباران شده ندارد. این طور به نظر می اید  که همه چیز در این شهرتوسط یک ماشین جاده صاف کن عظیم الجثه با قدرتی خارق العاده با خاک یکسان شده است. من سعی می کنم هر انچه که را می بینم بدون هیچ گونه جانبداری به جهانیان مخابره کنم به امید این که زنگ خطری به جهانیان باشد" (10). او ادامه می دهد: " بعد از 30 روز که از بمب اتمی که این شهررا به ویرانه ای تبدیل نمود و مردم جهان را در شوک قرار داد  مردم همچنان بطور مرموز و مهیبی گروه گروه  کشته می شوند.... انهم مردمی که مستقیما از این طوفان عظیم بدون هیچ گونه جراحتی جان سالم بدر برده بودند بخاطر چیزی غیر قابل شناخت که من فقط می توانم بگویم زره های اتمی است، کشته می شوند" (11). بورشت از قول دکترهای ژاپنی در مورد افرادی که توسط بمبهای اتمی زخمی  شده بودند چنین می نویسد: " در وحله اول ما بیمارانی که قسمتهائی از بدنشان سوخته شده بود را طبق معمول مداوا می کردیم، ولی مداوای ما هیچگونه اثری نداشت و بیماران جلوی چشمان ما از بین می رفتند. بعد ما شاهد مرگ افرادی بودیم و هستیم که حتی هیچ گونه جراحتی بر روی بدن انها دیده نمی شد و موارد زیادی حتی این افراد هنگام بمباران در محل حضور نداشتند. همه انها بلا استثنا اشتهای خود را از دست داده اند، موهایشان به شدت شروع به ریختن کرده، لکه های ابی رنگی روی بدن انها نمایان می شد و متعاقبا بعد از خونریزی از دماغ، دهان و چشمها جلوی چشمان ما از بین می رفتند...... هیچ کدام حتی یکی از بیماران جان سالم بدر نبردند..... ولی ما هیچ گونه کاری برای انها نمی توانستیم انجام دهیم.". او ادامه می دهد: " انها کفتند که ما اول فکر می کردیم علائم موجود روی بدن بیماران نتیجه سستی معمول است و بهمین خاطر به انها سوزن ویتامین آ تزریق نمودیم. اما نتایج وحشتناکی داشت بدینطریق که گوشت اطراف سوراخ محل امپول گندیده و فاسد شده و شروع به ریختن نمود. و در تمام موارد بیماران جان سالم بدر نبردند" (12). 

 بورشت عکسهای زیادی از اثرات مخربی که بمب اتمی در هیروشیما ایجاد کرده بود تهیه نموده بود ولی ارتش امریکا همه عکسها و دوربین او را مصادره می کند ولی او موفق می شود که گزارشات خود را به لندن توسط تلکس خود که از ارتش امریکا قایم نموده بود، مخابره نماید. بخشی از مشاهدات او برای اولین بار درتاریخ 5 سپتامبر1945 در لندن دیلی اکسپرس به چاپ می رسد و بدین طریق اخبار این جنایت عظیم و کشته شدن مردم بخاطر اشعه رادیواکتیو ایجاد شده از بمب اتمی علیرغم سانسور شدید و تبلیغات عظیم دولت وقت امریکا در دسترس جهانیان قرار می گیرد. پخش خبر کشته شدن مردم توسط اشعه تولید شده از بمب اتمی دولت امریکا را وادار به عکس العمل نمود و ضمن رد این خبر و تکذیب این که هیچ فردی توسط اشعه رادیواکتیو کشته نشده است،  اعلام نمود که این تبلیغات دروغ ژاپنی هاست. در این راستا رسانه ها هم بیکار ننشسته و همپای پنتاگون و دولتمداران امریکائی برای خنثی کردن واقعیات اثرات اشعه رادیواکتیو ایجاد شده از بمب اتمی دست بکار شدند. بقول مارک سلدن (13) ویلیام ال لورنس، خبرنگار علمی نیورک تایمز در 12 سپتامبر 1945 در سلسله مطالبی در رابطه با رد اثرات اشعه رادیواکتیو ایجاد شده توسط بمب های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، در مقاله ای تحت عنوان "محل اصابت بمب اتمی امریکا، داستانهای دروغین ژاپنی ها را برملا می کند" در نیورک تایمز، از جمله نوشت: "بازدید از منطقه نیومکزیکو( محل ازمایشات اتمی امریکا – از من) این عمل را بخوبی ثابت می کند که کشته شدگان نه توسط اشعه رادیواکتیو که بخاطر انفجارجان خود را از دست داده اند. و بدین طریق تبلیغات پوچ ژاپنی هارا که ادعا دارند  تعداد زیادی توسط اشعه بعد از بمباران ها کشته شده اند ، بخوبی برملا می کند". بعدها اقای ویلیام ال لورنس بخاطرخدمات و سلسه مقالات خود در مورد رد اثرات اشعه اتمی جایزه پولیتزر رااز  مقامات امریکائی دریافت نمود. 

تا اینجا گوشه ای هرچند کوچک و جزئی از جنایات امریکا درژاپن و نقش دولت امریکا و  رسانه ها برای سرپوش گذاشتن روی اثرات مخرب اشعه رادیواکتیو حاصل از این بمب ها که تا به امروز اثرات ان باقی است  تاکید شد. همزمان که مردم ژاپن یادبود کشتار 300000 نفر انسان بی دفاع توسط ارتش امریکا را گرامی می دارند مردم چین، کره، هونگ کونگ، فیلیپین  شصتمین سالگرد کشتار میلیون ها انسان بی دفاع را توسط ارتش ژاپن  در این کشورها گرامی می دارند.  عکس العمل دولتها و رسانه ها به این دو واقعه قابل تعمق است. در بالا نمونه ای ازچگونگی برخورد رسانه ها به اثرات بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی را از نظر گذراندیم.اما شرکتهای رسانه ای طبق روال همیشگی خود مهر سکوت بر لب زده و کاملا  در رابطه با  استفاده  از بمب های شیمائی توسط ارتش ژاپن در چین  قتل و عام مردم چین، کره و غیره  سکوت اختیار نموده اند. بی شک کشتار و خرابی که ارتش ژاپن در اسیا ایجاد نمود  کمتر از جنایات ارتش نازی نبوده و نیست.  در حالی که کشتار مردم توسط ارتش نازی نهایت پوشش را داشته اما  شرکتهای رسانه ای و دول غربی روی جنایات ارتش ژاپن بر علیه مردم چین، کره و غیره سکوت اختیار نمود اند و حتی اخبار تظاهرات مردم کره جنوبی و شمالی (امسال برای اولین بارهر دو کره قطعنامه مشترکی در محکومیت ژاپن دادند)، مردم هنگ کونگ، فیلیپین و چین هیچ گونه خبری انتشار ندادند که هیچ بلکه از کنار ان با سکوتی مرگبار گذشتند. بی تفاوتی و سکوت دول یه اصطلاح طرفدار حقوق انسان ها و شرکتهای رسانه ای باعث شده که دولت و نیروهای دست راستی ژاپن دست به قلب تاریخ زده و در کتابهای تاریخ برای مدارس اشغال ارتش ژاپن و کشتار مردم چین ، کره و غیره را کمک به مردمان این دیار قلمداد کنند. تصور کنیم که زمانی دولت المان قصد تجدید نظر در بخشی از تاریخ این کشور برای سرپوش گذاشتن روی جنایات نازی  را داشته باشد واینطور تاریخ مدارس را دستکاری کند که ارتش المان برای کمک رساندن به مردم لهستان، چکسلواکی و غیره وارد این کشورها شد.  انوقت متوجه می شویم که چگونه همه شرکتهای رسانه ای طرفدار حقوق انسان می شوند و داد و بی داد راه می اندازند که دولت المان تاریخ را قلب کرده و به چه بسا که دولت المان را محکوم هم می کردند. ولی در برابر قلب تاریخ توسط دولت ژاپن انهم در کتابهای درسی مدارس کاملا اگاهانه مهر سکوت بر لب می زنند.

جنایات ارتش ژاپن بر علیه مردم بی گناه چین، کره، فیلیپین و غیره و جنایات و کشتار مردم بی دفاع ژاپن توسط ارتش امریکا و سکوت معنی دار سران دول غرب  در برابر هر دو کشتاروجانبداری یا بی تفاوتی اگاهانه شرکتهای  رسانه ای خود به خوبی چهره سرمایه را برملا می کند و نشان می دهد که  دمکراسی و ازادی در این نظام به معنی ازادی سرمایه و استثمارو غارت منابع مردم است  و در این راستا هر چیز از جمله  جان انسان ها هم ارزشی نخواهد داشت.   

 

  

      

 

 

Hiroshima memories: The struggle against the forgetting, -1

Renato Redentor Constantinn, Manila Times; August 06 2005

در این نقل و قول اسم رئیس جمهور روزولت بیان شده که به نظرم می باید ترومن باشد و نه روزولت

  Enola Gay-2

 Tinian -3

Little Boy -4

Aioi Bridge -5

Joseph Kay; Wold Socialist Forum; 6 August 2005 -6

Kokura -7

http://www.hasteh.com/views/r_views/depleted_uranium.pdf-8

http://www.awm.gov.au/korea/faces/burchett/burchett.htm9-

Nagasaki 1945: While Independents….. Mark Seldon ZNet July 07 2005-10

11- همان منبع

12- همان منبع